وسواسی شدن مامان افاق
سلام دخترم خوبی گلم امروز هواخیلی خواب الود و سرد بود از وقتی که بابا حسین رفت سرکار بیدار شدم داشت برف میوم د بابا جونتم هرچی بهش گفتم شالگردنتو بردار تا سرمانخوری تو گوشش نرفت که نرفت همین که بابا درخونرو بست و صدای پاشو شنیدم که دور دورتر میشد قلبم پرا ز غم شد میدونم که خیلی خوب حسمو فهمیدی بعد رفتن بابا خودمو کمی با نت مشغول کر...
نویسنده :
افسانه
3:09
تیکر
امروز خاله فاطیما بهم کمک کرد تا برات تیکر درست کنم نمیدونم ازش خوشت میادیا نه ولی من که خیلی خوشم آمده اون خانمه منم و اونم رد پاهای قشنگ تو هست امروز که این تیکرو گذاشتم تو 10 هفته و 3 روزته آره هنوز خیلی کوچولویی میدونم تا چشم به هم بزنم بزرگ میشی و به مامانت میگی که عاشق شدی قربونت بشم ممنون که هستی و مامانو تو انتظار نزاشتی ...
نویسنده :
افسانه
1:35
شب قدر و راز و نیاز با خدا
امشب شب قدر 23 ماه مبارک رمضان دلم خیلی گرفته یه عالمه دعا دارم بیشتر از اینکه دلم برا خودم بسوزه برا بقیه میسوزه خودم ازت خداجون خیلی چیزا میخوام ولی وقتی خواسته های بقیرو میبینم منصرف میشم خدایا تا الان هرچی ازت خواستم بهم دادی حالا ازت میخوام خواسته بقیرم انجام بدی خداجون تو کلوپ نینی سایت به هر جایی که سر میزنم خیلی از دوستام ازت نینی میخوان ای خدای مهربون تو رو به بزرگی و مهربونیت قسم میدم ناامیدشون نکن خدایا امسال منو خونه دار کردی نزاشتی من مستاجری بکشم خدایا میونم خیلیا مستاجرن و خسته شدن خدایا اون...
نویسنده :
افسانه
1:35
سلام به گل مامان
سلام به نینی خودم سلام عزیزم میدونم مدتی بیوفا شده بودم و نمیومدم اینجا آخه نت خونه قطع بود برا همین .... عزیزم یه عالمه خبر خوب دارم اولی اینکه منو بابا الان تو خونه خودمونیم روز پنج شنبه ششم تیر 1392 اسباب کشی کردیم و دومی اینکه یه خبر خیلی خوب روز 30 خرداد به همه دادم خبر اینکه..... موقعی که از اومدنت ناامید شده بودم. تو تو دل مامان اومدی . میدونی چرا ناامید اخه کمر دردای شدید داشتم قبلشم با بابایی و مامان بزرگت و بابابزرگت رفته بودیم شمال نمیدونی اونجا چقدر ورج ورجه کردم چقدر بالا پایین پریدم چقدر شلوغ کاری کردم ...
نویسنده :
افسانه
1:32
حرف با نی نی
سلام نینی جونم یه خیر خوب دارم اینکه منو بابا خونه خریدیم . ایشالله تا تابستون نیومده میریم خونه خودمون. ولی اونجا خونه تو هم هست نکنه تو نخوای بیای! تا اون وقت باید بیای تو دلم. آخه مامانی اونجا واقعا تنها میشه دیگه خونه از مامان بزرگات دور میشه و تنها باید بمونم .نینی گلم بیا بزار بابا هم فکرش نگران من نباشه. آخه بابایی غصه میخوره ببینه من تنهام تو بیای خیالش راحت میشه. من مواظبت هستم تو هم مواظب مامان باش . باشه گلکم ...
نویسنده :
افسانه
1:13
امام رضا
امام رضا : مَنْ فَرَّجَ عَنْ مُؤْمِنٍ فَرَّجَ اللّهُ قَلْبَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ (اصول كافى، ج 2، ص 160، ح 4؛ وسائل الشّيعة ، ج 16، ص 372، ح 6.) هركس مشكلى از مؤ منى را بر طرف نمايد و او را خوشحال سازد، خداوند او را در روز قيامت خوشحال و راضى مى گرداند. ...
نویسنده :
افسانه
0:53
اولین سلام به نفسم
سلام امروز 4 اردیبهشت ه . یه تصمیم بزرگ گرفتم اونم مادر شدنمه سلام نینی گلم میدونی چقدر منتظر روز آمدنتم .فردا قراره مامانی رو سوپرایز کنی بیای تو دل مامانی. یعنی میشه که فردا بیای گلم . ضربان قلبتو میتونم ازفردا بهتر حس کنم . شبایی که بابایی سر کاره تو کنارم میمونی چقدر بهمون خوش میگذره . بیا گلم من بایه عالمه مهربونی منتظرتم . ...
نویسنده :
افسانه
0:47
تیکر 28 هفتگی
سلام سلام دختر طلا مامان و بابا میدونی امروز چه روزیه امروز دختر طلا هفته ات تموم شد ماشالله قراره دختر طلا هفته دیگه بیاد بغل مامان و باباش بگو ایشالله الان اینهوایی اینم تیکر دختر طلا تو هفته 28 ...
نویسنده :
افسانه
18:03
خواب دختر طلا
سلام دختر گلم دخترم امروز خوابیده بودم که با صدای تلفن بیدار شدم مامان بزرگ مه پارت بود میخواست حالمو بپرسه . ای کاش کمی دیگه تحمل میکرد کمی دیرتر زنگ میزد. آخه داشتم خواب تو دختر نازمو میدیدم . وای دخترم هرچی از خوشگلیات بگم کم گفتم ماه بودی ماه تو دخترم خوشگل تر از این فرشته کوچولو بودی من که عاشقت شدم حالا به امید خدا...
نویسنده :
افسانه
18:01